logo
header-image

من لاله آزادم خود رویم و خود بویم

Madadi & Azada
1 PLAYS
Lyrics

من لاله ی آزادم ، خود رویم و خود بویم در دشت مکان دارم، هم فطرت آهویم آبم نم باران است ، فارغ ز لب جویم ...تنگ است محیط آن جا،در باغ نمی رویم من لاله ی آزادم ، خود رویم و خود بویم از خون رگ خویش است ،گررنگ به رخ دارم مشّاطه نمی خواهد زیبایی رخسارم بر ساقه ی خود ثابت ، فارغ ز مددکارم نی در طلب یارم ، نی در غم اغیارم من لاله ی آزادم ، خود رویم و خود بویم هر صبح نسیم آید ، بر قصد طواف من آهو برگان را چشم، از دیدن من روشن سوزنده چراغستم ، در گوشه ى این مامن پروانه بسى دارم ، سرگشته به پیرامن من لاله ى آزادم ، خود رویم و خود بویم ازجلوه ى سبز و سرخ ، طرح چمنى ریزم گشته است ختن صحرا ، از بوى دلاویزم خم مى شوم از مستى،هرلحظه و مى خیزم سر تا به قدم نازم ، پا تا به سر انگیزم من لاله ى آزادم ، خود رویم و خود بویم جوش مى و مستى بین، در چهره ى گلگونم داغ است نشان عشق، در سینه ى پرخونم آزاده و سرمستم ، خو كرده به هامونم رانده ست جنون عشق ، از شهر به افسونم من لاله ى آزادم ، خود رویم و خود بویم از سعى كسى منّت بر خود نپذیرم من قید چمن و گلشن ، بر خویش نگیرم من بر فطرت خود نازم ، وارسته ضمیرم من آزاده برون آیم ، آزاده بمیرم من