«گمان مبر که به پایان رسید کار مغان / هزار بادهٔ ناخورده در رگ تاک است». این بیت از اقبال لاهوری شاید توصیف درستی از وضعیت امروزی خیزش انقلابی مردم ایران علیه نظام مستبد جمهوری اسلامی باشد. مردمی که با وجود تهدیدهای سخت امنیتی، از کوچکترین فرصتها برای نشان دادن شعلههای انقلاب فروخفته در زیر خاکستر سرکوب بهره میگیرند.نگاهی مجمل و گذرا به تجمع مردم در مقابل خانه پدری حمیدرضا روحی، جوانی که در غیبت کالبدش ۲۰ ساله شد، نشان میدهد بر خلاف تصور حکومتیها، نظام جمهوری اسلامی که اسلحه را عریان و آشکار میخواهد و شهروندان را پوشیده و در انزوا، از خاموش کردن مردم معترض عاجز است و برای تحمیل حجاب اجباریاش چارهای ندارد جز آن که هر شهروند آزادیخواه را یک تهدید امنیتی علیه خود قلمداد کند.