یک پسر جوان به نام فیلیپ، با ماشین به روستا میرود. تصور او این است که در ضمن سرزدن به مادرش، "هانه"(Hanne)، در آرامش کامل استراحت میکند، ولی دیری نمیگذرد که جنبههای ناخوشایند زندگی بی دغدغه روستایی را هم درمییابد.
فیلیپ، هنگامی که تصمیم میگیرد پیش مادرش در روستا کمی استراحت کند، با خودش می گوید: "طبیعت! عالیه!" . اما در کنار گاوها و گربهها، موجودا ... Show More