«از زن کمترم اگه تو روت نایستم و جوابتو ندم». «اگه نتونم از پس تو یکی برآم روسری سرم میکنم». اینها نمونههایی از جملاتی هستند که در ادبیات محاوره و گفتاری شهروندان به کار میروند. جملاتی ساده و ظاهرا بیاشکال که نشان میدهند گوینده – که یک مرد است - در صورتی که موفق به انجام حرف و وعدهاش نشود، خودش را به شکل زنان درخواهد آورد.
اما در لایههای زیرین این جملات – حتی اگر گویندهشان چنین مقصودی نداشته باشند – تحقیر زنان نهفته است و نشان میدهد جنس مرد برتری دارد و در صورتی که گوینده از پس آنچه که گفته برنیاید، خودش را به سطح یک زن پایین خواهد آورد.
چرا این جملات تحقیرآمیز به زبان گفتاری شهروندان وارد شده و جزوی از فرهنگ رایج شده است؟ این دست عبارات و اصطلاحات که زنان را در موضع ضعف میبینند چهاندازه به ادبیات و هنر وارد شدهاند و راه نقد و پیراستنشان از زبان و هنر و فرهنگ چیست؟